ماموریت روز پنجشنبه ششم خرداد
صبح درواحد حضـــــور داشتہ، همڪارانم باموتورسیکلت عازم شدند، ڪـــــه آقای افتخاری تماس گرفت و گفت تعدادے از کارآموزان را براے بازدید میخواهــــــــــم بیاورم
باشی تا توضیحات لازم را بدهی
همکاران که برگشتند ساعت حدود یک و نیم بود براے صرف نهار رفتم
با آقای افتخاری هماهنگ کردم سریع تر برای بازدید بیایند که حداقل بتوانم خانواده را تا بیرون ببرم، با خواف تماس گرفتم، داشتیم صحبت میڪـــــردبم که دیدم بوق پشت خطی هست، آقای سعیدی بود و گفت دنبال ولےپور برو و همراهش بروید روبروی پارڪ شهید زار؏، قاچاقچے چوب هستش من هم میام، به محض اینڪـــــه رسیدیم، تحقیقات اولیہ را انجام دادیم، نگهبان پارک گفت که چند نفر بودند یکی از آنها که کفش گالش پاش بود و لباس آستین کوتاه و آبے رنگی داشت به داخل پارک اومد و حالا کجاس معلوم نیست، با رسیدن مهندس ساداتی از جنگلبانی، من که لباس شخصے داشتم و آقای بابایے قرقبان منطقه به گشت و کنترل از داخل جنگل پرداختیم که بقیه افراد فرار ڪرده بودند و چوبها دپو بود،
آقای ساداتی با رییس منابع طبیعی بابت انتقال چوبها هماهنگ ڪــــــــــرد و همه برگشتیم جلوی درب ورودی پارک شهید زارع، منتظر ماشین بودیم و به تجزیه و تحلیل ماجرا کـــــه کار کے احتمال داره باشه دو گزینه مطرح شد با توجه به موقعیت مکانی:
۱) کار افراد ناآشنا به منطقه
۲) کار افراد پرو و سابقه دار
در همین موارد داشتیم بحث میڪردیم که یک دستگاه پیکان ازداخل پارک درحال خروج بود که از مجریان طرحهای برداشت چوب و باهمه حال و احوال کرد، نگاه کردم داخل ماشین دیدم همون لباس آبی گزارشی داخل خودرو می باشد که به بهانه اینکــــــه کی هستے و اینا از ماشین پیادش کردیم، به بازدید از خودرو پرداختہ و آثار حمل چوببر روی لباسش مشخص بود، زیاد داشت شلوغ بازی در می آورد، اونو به ماشین دستبند زدند. و
مشغول صحبت بودیم که نگهبان پارک اومد و گفت یارو با یک پیکان بود و خا رج شد، بهش گفتم همــــــون پسره پشت پیکاب نیست، رفت شناسایے و گفت خودشه
بعد مراتب راصورت جلسه و به کلانتری ۱۵ بردیم، اونجا هم بعد از تحقیقات اولیه، متهم همراه پرونده به دادگاه اعزام و موضوع درحال پیگیری می باشد
ساعت هفت و نیم به خانه رسیدم، رفتم محیط بانے موتورم را لرداشتم و اومدم خونه به دخترم قول داده بودم ببرمش نمایشگاه دولت الکترونیڪ که درخیابان فرهنگ برگزار میشد، ساعت یک ربع به نه رسیدیم، دوری زدیم و بازدیدے داشتیم @bazmzist
✅ شاخ مرال در روزهای نزدیک به سال جدید شمسی میافتد، شاخهای جدید شروع به رشد میکند و در نیمه دوم مردادماه کامل میشود، در فصل گاوبانگی، ابزار بروز قدرت میشود و دست آخر مجددا میافتد.
جیره غذایی، سن، زیستگاه و ژنتیک در شکل و وزن شاخها موثر است.
Telegram.me/bazmzist
امروز مورخه ۱۳ خرداد فعلا داریم نامه های مربوط به شو را های روستاهای اطراف پناهگاه را پخش می کنیم ، از روستای ولاشد شروع کردیم به ترتیب به روستاهای ولاشد ، اسبوکلا ، کیاپی ، بادله ، سمسکنده ، هولا ، اسبورز ، خارکش ، بندافروز ، زرین آباد سفلی ، زرین آباد علیا تحویل داده شد در بین مسیر دو تا اتفاق شاهدش بودیم که لزوم جلب توجه رانندگان را می طلبد ، حضور لاک پشت ها در جاده ها می باشد اولین مورد در مسیر جاده نکا به ساری روبروی دور برگردان سمسکنده بود که ناگهان متوجه حضور لاک پشت در وسط جاده شده تا آقای ولی پور دور زد تا لاک پشت را به کنار جاده انتقال دهیم که دیدیم یک راننده محترم وانت پیکان که با سرعت پایین تری مشغول رانندگی بوده مشغول اینکار هست و لاک پشت را به کنار جاده آورده بود و حرکت کرد. و بادست ازش تشکر کردیم ، بعد دیدم آسیب. جدی ندیده و توانایی حرکت را دارد و در نزدیک کانال زیر گذر هست و لاک پشت را در این مسیر قرار دادم ، و به ادامه مسیر پرداختیم مجددا قبل از رسیدن به زرین آباد سفلی لاک پشت دیگری هم در حال عبور بود که مجدد ان را از وسط جاده برداشته و به کنار جاده انتقال دادم.
http://www.sarishahreshadi.com/index.php/2015-09-18-12-48-57/1765-jhka
امروزصبح مورخه هشتم اردیبهشت نود و پنج در هنگام گشت وکنترل
همزمان با هفته زمین پاک با شعار درختان برای زمین و زمین برای زندگی
به پیشنهاد اینجانب و با همراهی گروه تلگرامی «« خواف & محیط زیست»»
به عنوان اولین حرکت اجتماعی از گروه تلگرامی «« خواف&محیط زیست »»باهمکاری محیط زیست خواف در روز پنج شنبه با این شعار که ( بانظافت زمین آنرا برای کاشت درختی مهیا کنیم) در دامنه خواجه یار خواف انجام و دو ماشین زباله جمع آوری شد به این گروه بپیوندید https://telegram.me/joinchat/CscA3j2KpktqjHK-P4wyuQ لینک گروه خواف&محیط زیست جهت حفظ محیط زیست به این گروه بپیوندید عکسها به شرح ذیل می باشد
امروز مورخه بیست وهشتم فروردینماه نود وپنج بعد از ظهر عازم مناطق اسبورز، بندافروز، خارکش و مناطق جنگلی آن شدیم ، در داخل جنگل به یک دامداری رفتیم که مالکش میگفت پوشش پلنگ منطقه خوبه و بعضی شبها صدای نعره چندتا به گوش می رسد که خبر خوشحال کننده ای بود ساعت بیست ماموریت به اتمام رسید